ادامه داستان...
سرم رو که بلند کردم دختری با چشمانی سیاه به من نگاه می کرد چشمان نافذی داشت .
سکوت سنگینی راهرو رو فرا گرفته بود .
یک دفعه تینا گفت : ایشون نهال خانوم هستن دختر دایم ، و ایشون مهندس پرهام .
دستش رو جلو آورد من هم نا خدا آگاه دستش رو لمس کردم دستان ظریفی داشت .
گفت : از آشنایتون خوشبختم آقای پرهام .
من هم اصلا نمی دونم چی جوابش رو دادم.
بوی عطر مثل نسیمی از کنارم رد شد .
مهمان ها مشغول شام خوردن بودن من هم گوشه ای ایستاده بودم و با غذام بازی می کردم به تنها چیزی که توجه نداشتم مهمان ها بودن خوب بود مانی و تینا بهشون می رسیدن .
گهگاهی به نهال نگاه می کردم از همه زن های تو مهمونی از هر نظر بهتر بود گاهی ناخودآگاه روی چشماش زوم می کردم , می دونست که دارم نگاش می کنم ولی بدون هیچ توجهی با یکی دوتا از دخترها مشغول صحبت کردن می شد بی توجهی اش بهم، داشت اشتیاقم رو نسبت بهش زیاد تر می کرد .
از خدا می خواستم که یکی بیاد ما رو بیشتر بهم معرفی کنه. مجبور بودم با دوستان و همکاران همراه بشم در مورد چیزهای بیخود همش حرف می زدن و گاهی هم در مورد موضوع بحث شون از من نظر می خواستن . فقط این رو می دونم که چرت و پرت تحویلشون می دادم .
ساعت 11 شب بود همه گرم بحث بودن به نزدیک خانوم ها رفتم که ازشون به خاطر حضور در مهمانی تشکر کنم . خانوم رضوی , زن یکی از همکارها جلو آمد.
از پذیرایی و دعوتش تشکر می کرد ولی این بهانه بود خوب میدونستم هدفش یک چیزدیگه است دخترش رو صدا زد اسمش سارا بود دختری قد بلند با صورتی استخوانی و کشیده , چشمانی بزرگ و لباسی ساده جلو آمد .
سلام آقای پرهام .........
سلام خانوم رضوی از اینکه با خانواده تشریف آوردین من رو خوشحال کردین امیدوارم از پذیرایی راضی بوده باشید .
لبخندی زد و خواست حرف بزنه که متوجه شدم نهال داره من رو نگاه می کنه و به حرکات سارا داره دقیق می شه .
سارا صدا زد آقای پرهام...
ببخشید حواسم پرت شد .
دیدم که حالت صورتش عوض شد و حرفش رو ادامه نداد و عذر خواهی کرد و رفت. این در حالی بود که من فقط ذهنم پر از سوال و لبریز از عطش صحبت کردن با نهال بود .
بعد از اون جریان پیش مانی رفتم داشت با محمد یکی دیگه از بچه های شرکت صحبت می کرد محمد مسئول بخش مالی شرکت بود یکسالی می شه می شناسمش قرار بود با یکی از کارکنان شرکت ازدواج کنه .
همه چیز داشت من رو به سمتی می کشاند که انتظارش رو نداشتم .
نوشته ای از کوالا