من اولین کسی بودم

که به باغ کوچک پرستوها راه پیدا کردم

من در تاروپود عطربهار نارنج رقصیدم

و با شادی ام شاپرکها را به خنده انداختم .

صدای من نوازش قاصدکها بود

درتوفان خستگی هاشان

من بهار را به باغ وعده داده بودم .

                         من قدرت پرواز را تجربه کردم و از آن آفتاب شدم .

   پروردگارا من که هستم ؟

                                                    « فراموش کرده ام »

نظرات 4 + ارسال نظر
[ بدون نام ] پنج‌شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 11:32 ب.ظ http://www.mehdikhakestari.blogsky.com

سلام
خیلی زیبا و دلنشین حرف دلتو ادا می کنی.
الهی که همیشه موفق و موید باشی.
به من هم یه زیر چشمی نظر کن
بیا باهم تبادل لینک داشته باشیم
خوشحال میشم

خدائی جمعه 21 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 01:04 ق.ظ http://khodaei.blogsky.com

سلام
ممنون که سر زدی
انشاالله که مداوم و مستمر باشه
خوشحال میشم دوباره شما را در بازدیدکنندکان وبلاگم و نظر دهنده ها مشاهده کنم
به امید دیدار مجدد شما
موفق باشی

راشد جمعه 21 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 02:36 ب.ظ http://www.shabghard.blogsky.com

سلام
دستت درد نکنه وبلاگت دیگه بهتر از این نمیشه
یه نگاهی به ما کن

ساناز شنبه 22 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 01:29 ق.ظ http://www.sanaz21.blogsky.com

سلام
عالی شده .....جوجول وکولا واقعا خسته نباشید
ارزو میکنم ازاین عالی تر بشه...موفق باشید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد