من اولین کسی بودم
که به باغ کوچک پرستوها راه پیدا کردم
من در تاروپود عطربهار نارنج رقصیدم
و با شادی ام شاپرکها را به خنده انداختم .
صدای من نوازش قاصدکها بود
درتوفان خستگی هاشان
من بهار را به باغ وعده داده بودم .
من قدرت پرواز را تجربه کردم و از آن آفتاب شدم .
پروردگارا من که هستم ؟
« فراموش کرده ام »
سلام
خیلی زیبا و دلنشین حرف دلتو ادا می کنی.
الهی که همیشه موفق و موید باشی.
به من هم یه زیر چشمی نظر کن
بیا باهم تبادل لینک داشته باشیم
خوشحال میشم
سلام
ممنون که سر زدی
انشاالله که مداوم و مستمر باشه
خوشحال میشم دوباره شما را در بازدیدکنندکان وبلاگم و نظر دهنده ها مشاهده کنم
به امید دیدار مجدد شما
موفق باشی
سلام
دستت درد نکنه وبلاگت دیگه بهتر از این نمیشه
یه نگاهی به ما کن
سلام
عالی شده .....جوجول وکولا واقعا خسته نباشید
ارزو میکنم ازاین عالی تر بشه...موفق باشید.